اخیش
جمله سازی با اخیش
بابهای ۲۷ تا ۳۰ اتفاقات منتهی به مرگ شائول را توصیف میکنند و پیام اصلی این است که داوود نقشی در مرگ او نداشت. داوود نزد فلیسطیها فرار میکند و خادم اخیش، پادشاه جت، میشود. نویسنده اعتراف میکند که داوود نزد بزرگترین دشمن اسرائیل رفته اما شائول را برای روی دادن این اتفاق ملامت میکند. همچنین میگوید داوود تنها تظاهر میکرد که به اسرائیل خیانت کردهاست. در باب ۲۸، میان اسرائیل و فلیسطیها جنگ روی میدهد و اخیش داوود را به همراهی دعوت میکند؛ داوود پاسخ میدهد: «خواهی دید که بندهات چه خواهد کرد.» ادامه باب ۲۸ از تصمیم یهوه برای مرگ شائول پرده برمیدارد. باب ۲۹ به داستان داوود بازمیگردد. ارتش فلیسطیها در حال آمادگی برای جنگ است و فرماندهان آن، اخیش را قانع میکنند که داوود را از میدان نبرد دور کند و او میپذیرد اما به یهوه (اینکه پادشاهی فلیسطیها به خدای اسرائیل قسم میخورد، قابل توجه است) سوگند یاد میکند که به داوود شکی ندارد. داوود به صقلغ فرستاده میشود؛ او آنجا را به آتش میکشد و زنان و سایرین را به اسیری میگیرد. در ادامه با عمالقه درگیر میشود و بیشتر آنها را میکشد (کاری که شائول نتوانست انجام دهد را کامل میکند).