اخیش

ابراز آرامش و راحتی

یکی از رایج‌ترین کاربردهای «اخیش» زمانی است که کاری به پایان می‌رسد یا فشار، دغدغه یا مشکلی رفع می‌شود. در این حالت وقتی می‌گوییم «اخیش!» منظور این است که دلمان از نگرانی سبک شده، راحت شده‌ایم.

بیان لذت یا رهایی

همچنین «اخیش» ممکن است برای نشان دادن لذت یا حالت رهایی زبانی به کار رود، مثلاً وقتی چیزی به خوبی پیش می‌رود یا نتیجه‌ای مطلوب حاصل می‌شود. در این معنا، کلمه به‌صورت فشرده و با تأکید به بیان آنی احساس خاطر «آه کشیدن رضایت‌مندانه» شباهت دارد.

استفاده گویشی و تفاوت محلی

در گویش‌های محلی مانند مازنی، «اخیش» ممکن است معانی دیگری هم داشته باشد؛ مثلاً به‌عنوان واژه‌ای برای بیان بدی یا نازیبایی هم دیده شده است. ولی در گویش تهرانی و فارسی معیار، کاربرد رایجش همان ابراز رضایت، آرامش یا احساس سبکبالی پس از پایان یک مشکل است.

لغت نامه دهخدا

اخیش.[ ] ( اِخ ) ( مغضوب ) پادشاه جت یکی از شهرهای فلسطینیان بود که داود آنگاه که از دست شاؤل متواری بود برای حفظ جان خود دوبار بدانجا گریخت. بار اول اهالی آنجا از حال او آگاه شدند و ویرا شناختند و او برای نجات خویش، خود را دیوانه نمود و بر درها خط میکشیدو خاک و گل بر سر و روی خود میریخت تا بدین وسیله رهائی یافت ( کتاب اول سموئیل 21:10 ). چند سال پس از آن، دیگر بار با ششصدتن بدانجا شد، اخیش ویرا چون دشمن شاؤل و اسرائیل پذیرائی کرد و او را در صقلغ منزل داد و فریفته هیئت و رفتار داود شد و امیدوار بود که در جنگ با اسرائیل داود ویرا امداد خواهد کرد ولی سران سپاه او، ویرا ترغیب کردند که داود را بصقلغ فرستد. ( کتاب اول سموئیل 26:29 ) ( قاموس کتاب مقدس ).

جمله سازی با اخیش

ارتش فلیسطی‌ها در حال آمادگی برای جنگ است و فرماندهان آن، اخیش را قانع می‌کنند که داوود را از میدان نبرد دور کند و او می‌پذیرد اما به یهوه (اینکه پادشاهی فلیسطی‌ها به خدای اسرائیل قسم می‌خورد، قابل توجه است) سوگند یاد می‌کند که به داوود شکی ندارد. داوود به صقلغ فرستاده می‌شود؛ او آنجا را به آتش می‌کشد و زنان و سایرین را به اسیری می‌گیرد. در ادامه با عمالقه درگیر می‌شود و بیشتر آن‌ها را می‌کشد (کاری که شائول نتوانست انجام دهد را کامل می‌کند).