همسر عزيز در ادامه سخنان خود چنين گفت: من اين اعتراف صريح را به خاطر آن كردم كهيوسف بداند در غيابش نسبت به او خيانت نكردم (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ).
ثالثا در اين صورت جمله (و ما ابرى ء نفسى - من نفس خود را تبرئه نمى كنم -چون من او را با نقشه ها و كيد خودم به زندان افكندم ) - با جمله (لم اخنه بالغيب )منافات دارد، و اين نيز بر خواننده پوشيده نيست.
2- نشان ايمان واقعى، خيانت نكردن در پنهانى وخفاست. ( لم اخنه بالغيب )
و نيز در الدّرالمنثور است كه حاكم در تاريخ خود و ابن مردويه و ديلمى از انس روايتكرده اند كه گفت: رسول خدا آيه (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) را قرائت كرده وفرمودند: وقتى يوسف اين حرف را زد جبرئيل به او گفت: اى يوسف يادت مى آيد كه تونيز قصد زليخا را كردى ؟ يوسف گفت: (و ما ابرى ء نفسى ).
در جاى ديگر گفت: (انّى لم اخنه بالغيب ) من به صاحبخانه ام در غياب او خيانت نكردم.
ليكن اين حرف صحيح نيست، زيرا اگر اينطور بود جا داشت بفرمايد: (انه لا يفلحالخائنون ) همچنانكه موقعى كه در زندان بود به فرستاده عزيز همين را گفت كه(ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب و ان اللّه لا يهدى كيد الخائنين ) و نفرمود (انى لماظلمه بالغيب ).