مفتوق

لغت نامه دهخدا

مفتوق.[ م َ ] ( ع ص ) شکافته. دریده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). || گرفتار فتق.( ناظم الاطباء ). آنکه به بیماری فتق مبتلا باشد. ( از اقرب الموارد ). غُر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

جمله سازی با مفتوق

شد از بعد ظهور کل مخلوق خود آنمرتوق مطلق جمله مفتوق