مخود. [ م ُخ َوْ وِ ] ( ع ص ) به شتاب رونده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || کسی که فحل را در شتران ماده فرستد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || یابنده اندکی از طعام. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به تخوید شود.
جمله سازی با مخود
قـابـله كـه مـحـبـّتـى از آن مـولود در دلش جـاى گير شده بود، بدو گفت: غم مخود كه منولادت او را پنهان خواهم كرد.