محزونه

واژه «محزونه» در زبان عربی و فارسی از ریشه «حُزن» گرفته شده و به معنای «اندوهگین» یا «غمناک» به‌کار می‌رود. این کلمه برای توصیف حالتی از غصه، افسردگی یا ناراحتی درونی انسان استفاده می‌شود. در متون لغوی، این کلمه صیغه مؤنث اسم مفعول از فعل «حَزَنَ» است، یعنی کسی که دچار اندوه شده است.

در کاربرد ادبی، «محزونه» بیشتر برای توصیف حالات روحی یا عاطفی شخصیت‌ها به کار می‌رود. برای نمونه، شاعران و نویسندگان وقتی می‌خواهند اندوه و غم عمیق یک زن یا موجود مؤنث را بیان کنند، از این واژه بهره می‌گیرند. به همین دلیل، بار عاطفی کلمه در متون ادبی بسیار پررنگ است و حالتی از غم لطیف و درونی را القا می‌کند.

علاوه بر این، این واژه در بعضی موارد برای وصف مکان یا حالتی نمادین نیز استفاده می‌شود؛ مثلاً گفته می‌شود «دل محزونه» یا «نگاه محزونه» که نشان‌دهنده تأثر و ناراحتی نهفته است. به این ترتیب، کاربرد آن تنها محدود به افراد نیست، بلکه برای نشان دادن هر وضعیت یا نشانه‌ای که رنگ غم داشته باشد، قابل استفاده است.

لغت نامه دهخدا

( محزونة ) محزونة.[ م َ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث محزون. رجوع به محزون شود.

جمله سازی با محزونه

سـئل ابـن عـبـاس عـن صـفـه الذين صدقوا الله للمخافهفـقـال هـم قـوم قـلوبـهـم مـن الخـوف قرحه محزونه و اعينهمبـاكـيـه و دمـوعـهـم عـلى خـدودهم جاريه يقولون كيف نفرح والموت من و رائنا و القبر موردنا و القيمه موعدنا و على اللهعـرضـنـا و شـهـودنا جوارحنا و الصراط على جهنم طريقنا وعـلى الله حـسـابنا فسبحان الله و تعالى فانا نعوذ به منالسـن و اصـفـه و اعـمـال مـخـالفـه مـع قـلوب عـارفـه فانالعـمـل ثـمـره العـلم و الخـوف ثـمـرهالعمل و الرجاء ثمره اليقين.