قوبی

لغت نامه دهخدا

قوبی. [ بی ی ] ( ع ص ) حریص به چوزه خوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). المولع باکل الفراخ. ( اقرب الموارد ).
قوبی. [ ق ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنه آن 154 تن. آب آن از رودخانه مهاباد. محصول آن غلات، توتون، چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد.

جمله سازی با قوبی

💡 امیرآباد یا حاصل قوبی امیرآباد روستایی در دهستان زرینه‌رود بخش مرکزی شهرستان میاندوآب استان آذربایجان غربی ایران است.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بیتابی یعنی چه؟
بیتابی یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز