لغت نامه دهخدا
فغان انگیخته.[ ف َ اَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب، ق مرکب ) ناله کنان. فریادکنان. در حال فغان و زاری کردن. با اینکه لفظاً نعت مفعولی است به معنی فاعلی بکار رفته:
آب و سنگم داده ای بر باد و من پیچان چو آب
سنگ در بر میروم وز دل فغان انگیخته.خاقانی.