لغت نامه دهخدا
عشق نامه. [ ع ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نامه عاشقانه. ( فرهنگ فارسی معین ). شیفتگی نامه. محبت نامه:
بالای هزار عشق نامه
آراسته شد به نوک خامه.نظامی.
عشق نامه. [ ع ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نامه عاشقانه. ( فرهنگ فارسی معین ). شیفتگی نامه. محبت نامه:
بالای هزار عشق نامه
آراسته شد به نوک خامه.نظامی.
منظومه ایست از سنائی حاوی حدود ۱٠٠٠ بیت مشحون از معارف و حقایق و مواعظ.
( اسم ) نامه عاشقانه.
رجوع شود به:مهر و مشتری
💡 بس که مشتاقم به دیدار تو از نیرنگ عشق نامه میکردم گر از روی وفا میخوانیم
💡 برای عاشقان از نوک خامه نوشت از عاشقی این عشق نامه
💡 سوی تو هر عشق نامه ئی که نوشتم نقش جز از خون دل بکار نیاید
💡 هر که فرو خواند عشق نامه ی خواجو کرد پر از خون دیده طی طوامیر
💡 تا ز قرآن کلاه و جامه کند همه را محو عشق نامه کند