شک دار
فرهنگ فارسی
جمله سازی با شک دار
گر ترا اشکال آید در نظر پس تو شک داری در انشقالقمر
چو شک داری چگویم از یقینت که تا اینجا شوی بی کفر و دینت
چه شک داری در آن کین چون خیال است که با وحدت دویی عین محال است
مرا گر در وفا شک داری ایشوخ ترا در بیوفایی هیچ شک نیست