شب تیغ

لغت نامه دهخدا

شب تیغ. [ ش َ ب ِ ] ( اِخ ) شب دهم محرم. شب عاشورا. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شب دهم محرم شب عاشورا

جمله سازی با شب تیغ

💡 مرد و زن هستند مهمان کف او روز و شب تیغ او را روز کوشش دام و دد مهمان بود

💡 شاه خورشید که بر زنگی شب تیغ کشید گر پی هیبتش افکند سپر می‌رسدش

💡 چو شب تیغ مه برکشید از نیام به ادهم برافکند زرین ستام

💡 بر هلاک خصم تو از آفتاب و از شهاب آسمان را روز و شب تیغ و سنان باید گرفت

💡 شمع را شب تیغ روشن از نیام آید برون از سیاهی اختر پروانه شام آید برون

💡 مرد باش و گرم رو در راه مردان روز و شب تیغ گیر و زخم زن دین از زبان ویران مکن