سیفه

سیفه واژه‌ای قدیمی در حوزه‌ی کتاب‌سازی و صحافی است که به ابزاری فلزی یا تیز گفته می‌شود که مجلدان و صحافان (کسانی که کار جلد کردن و ترمیم کتاب را انجام می‌دهند) از آن برای بریدن و صاف کردن لبه‌های اوراق کتاب استفاده می‌کردند. این ابزار معمولاً شبیه کارد یا تیغه‌ای پهن و محکم بوده است تا بتواند چندین برگ را هم‌زمان با دقت و تمیزی ببُرد.

عملی که با این ابزار انجام می‌شد، «سيفه کردن» نام داشت. سیفه کردن یعنی مرتب‌سازی و یکدست کردن حاشیه‌ها و کناره‌های صفحات کتاب، به‌گونه‌ای که همه‌ی برگ‌ها پس از صحافی، اندازه‌ای مساوی و ظاهری تمیز داشته باشند. این مرحله معمولاً بعد از دوخت و پیش از جلدگذاری انجام می‌گرفت تا کتاب در نهایت، ظاهری زیبا و منظم پیدا کند.

اهمیت سیفه در کتاب‌سازی سنتی فقط در ظاهر تمیز کتاب نبود، بلکه در دوام آن هم نقش داشت. چون وقتی لبه‌ها صاف و هماهنگ بریده می‌شدند، کتاب کمتر دچار فرسودگی و پارگی می‌گردید. امروزه اگرچه ابزارهای مدرن جای آن را گرفته‌اند، اما در کارگاه‌های سنتی هنوز برخی از استادان صحاف از سیفه برای حفظ اصالت و زیبایی آثار استفاده می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

سیفه.[ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) افزاری است مجلدان و صحافان را که اوراق کتاب بدان بریده صاف و هموار سازند. و سیفه کردن عبارت از همین عمل باشد. ( آنندراج ):
چون سیفه به تیغ عشق پنهانی یافت
شیرازه به تار اشک حیرانی یافت.ملاطغرا( از آنندراج ).بتی که کرد مجزا دلم گل رویش
کتاب ماه کند سیفه تیغ ابرویش.محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

افزاری است مجلدان و صحافان را که اوراق کتاب بدان بریده صاف و هموار سازند.

جمله سازی با سیفه

چشمه‌های (کانی) معروف روستا عبارتند از:چشمه خوجه بیک، چشمه ارگ جم، گاو (گان)، برّه (برخان)، شرف، نورمحمد، کربلایی حسین، سیفه، حلقه کمر، بریوانلو، چیچگلی، قَرَقوزی وقرچقه.