سومله

لغت نامه دهخدا

سومله. [ س َ م َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) پنگانچه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جامی از خزف. پنگان. ( یادداشت بخط مؤلف ).

جمله سازی با سومله

💡 نی عجم را آب باقی ماند اندر مشربه نه عرب را ماست برجا مانده اندر سومله