سرشکن کردن. [ س َ ش ِ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب )تقسیم کردن وجهی یا جنسی بین افراد. || تقسیم کردن باری اضافی را بر بار ستوران: این قدر داغ بر دلم مگذار سرشکن بر تمام اعضا کن.اسماعیل ایما ( از بهار عجم ).|| خرجی را به قسمت متساوی کردن میان چند تن. ضرری میان چند تن بخش کردن که هر یک حصه ای را پردازند. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین
( ~. ش کَ. کَ دَ ) (مص م. ) (عا. ) تقسیم کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) تقسیم وجهی یا جنسی بین افراد یک جمع انجمن و غیره.
فرهنگستان زبان و ادب
{adjust} [مهندسی نقشه برداری] عمل به حداقل رساندن خطاهای دسته ای از مشاهدات ازطریق انجام عملیات ریاضی یا فیزیکی یا آماری
ویکی واژه
(عا.) تقسیم کردن.
جمله سازی با سرشکن کردن
شیبشکن[ی ۳] برای سرشکن کردن شیب به کار میرود و باعث تغییر ناگهانی تراز آب میشود. یکی از انواع آن، شیبشکن قائم است. در شیبشکن، جریان به صورت بحرانی یا فوق بحرانی است؛ در نتیجه جریان در حال سقوط، فوقبحرانی است و در پایین شیبشکن، پرش هیدرولیکی ایجاد میشود. برای طراحی شیبشکن میتوان از روابط تجربی ارائه شدهاستفاده کرد.