سرد گویی

سردگویی به معنای بیان سخنانی است که نه تنها خنک و بی‌مزه هستند، بلکه در عین حال تسلای چندان موثر و دل‌نشینی نیز به شمار نمی‌روند. این نوع گفتار ممکن است به عنوان نوعی تسکین موقتی در نظر گرفته شود، اما به دلیل فقدان عمق و معنا، نمی‌تواند احساسات واقعی را برآورده کند. وقتی از سردگویی صحبت می‌کنیم، در واقع به نوعی از گفتگو اشاره داریم که فاقد جذابیت و گرماست و بیشتر به یک بیان سطحی و بی‌روح شباهت دارد. اینگونه سخنان نه تنها تأثیر مثبتی بر شنونده نمی‌گذارند، بلکه می‌توانند احساس یأس و ناامیدی را در او ایجاد کنند. در واقع، سردگویی می‌تواند نشانه‌ای از عدم ارتباط عمیق و واقعی بین افراد باشد، چرا که در ارتباطات انسانی، بی‌مزه بودن کلام می‌تواند بیانگر کمبود احساسات و درک متقابل باشد.

لغت نامه دهخدا

سردگویی. [ س َ ] ( حامص مرکب ) سخن خنک و بیمزه. || تسلای خنک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سخن خنک و بیمزه تسلای خنک

جملاتی از کلمه سرد گویی

ازو نرمی و زیشان سخترویی ازو گرمی و زیشان سرد گویی
بهرمز گفت ای بیشرم آخر شدی در سرد گویی گرم آخر
اگر تو هجر جویی من نجویم و گر تو سرد گویی من نگویم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال امروز فال امروز فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت