لغت نامه دهخدا
ستودگی. [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] ( حامص ) عمل ستودن. قابلیت ستایش و تحسین:
بدین ستودگی و چیرگی به کار کمان
ازین ستوده تر و چیره تر بکار قلم.فرخی.
ستودگی. [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] ( حامص ) عمل ستودن. قابلیت ستایش و تحسین:
بدین ستودگی و چیرگی به کار کمان
ازین ستوده تر و چیره تر بکار قلم.فرخی.
عمل ستودن قابل ستایش
💡 به گفتهٔ محمد مقدسی؛ بشت، مهمترین ولایت از ولایتهای دوازدهگانه ربع نیشابور است. بزرگ و دارای هفت منبر میباشد. او در این باره، روایتی را چنین نقل کردهاست: «گویند روزی ابوافضل بلعمی و بوفضل بن یعقوب در مجلس میرسعید بودند بلعمی در ستایش مرو پُرچانگی نمود، بن یعقوب گفت ما منکر ستودگی مرو نیستیم که همچنانست که گفتی، ولی نیشابور، دوازده روستا دارد که یکی از آنها بشت است که درآمد سه منبر آن، به اندازه درآمد همه مرو میباشد. پس چون بررسی کردند دیدند که چنانست.» مقدسی همچنین ادامه میدهد؛ این ولایت، میوه و غلات و انگور نیکو را با هم دارد. شنیدهام زیتون و انجیر بسیار نیز دارد و نوبرها را از آنجا میبرند زیرا که هوایی ملایم دارد.
💡 بدین ستودگی و چیرگی بکار کمان ازین ستوده ترو چیره تر بکار قلم