لغت نامه دهخدا
کشته چون من کشته زناردار
جان عیسی در صلیب موی تو.خاقانی.خط و لب ساقیان، عیسی زناردار
بر خط زنار جام، جم کمر انداخته.خاقانی.بت پرستان را عیب مکن و زنارداران را نکوهش منما. ( مجالس سعدی ).
عزیزان پوشیده از چشم خلق
نه زنارداران پوشیده دلق.سعدی ( بوستان ).