لغت نامه دهخدا زرایت. [ زَ ی َ ] ( ع مص ) زرایة. رجوع به زرایة شود.زرایة. [ زِی َ ] ( ع مص ) عیب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || عتاب نمودن و خشم گرفتن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
جمله سازی با زرایت آسمان رحمتی دارم زرایت چشم مهر حاش لله کاسمان با خاک فرماید عتاب فروغی رسد گر زرایت زمین را بگردد میان خور و ماه حایل