روشنایی بخش

لغت نامه دهخدا

روشنایی بخش. [ رَ / رُو ش َ ب َ ] ( نف مرکب ) روشنایی بخشنده. روشنایی دهنده. نوربخش. نوربخشنده. نوردهنده. آنکه یا آنچه روشنایی ببخشد. آنکه یا آنچه بتواند نور دهد:
بنام روشنایی بخش بینش
که روشن چشم از او گشت آفرینش.نظامی.ای چو خورشید روشنایی بخش
پادشا بلکه پادشاهی بخش.نظامی.گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو.حافظ.

فرهنگ فارسی

روشنایی بخشنده. روشنایی دهنده

جمله سازی با روشنایی بخش

ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش
همه در مهد این همایون رخش روشن آیین و روشنایی بخش
دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی
الا ای روشنایی بخش بینش تویی گنج طلسم آفرینش
روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو