رستاخیز کردن

لغت نامه دهخدا

رستاخیز کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بمجاز، فریاد کردن:
دشمنان را به حال خود بگذار
تا قیامت کنند رستاخیز.سعدی.و رجوع به رستاخیزشود.

فرهنگ فارسی

بمجاز فریاد کردن

جمله سازی با رستاخیز کردن

چه ژواهی روز رستاخیز کردن که خون چون منی داری به گردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز