دوگانی

لغت نامه دهخدا

دوگانی. [دُ ] ( ص نسبی ) منسوب به دوگان. دوتایی:
من از تو همی مال توزیع خواهم
بدین خاصگانت یگانی دوگانی.منوچهری.

جمله سازی با دوگانی

لذت حلوای ایمان کی فرو آید به حلقت؟ چون ترا دراعه شش تویست و پیراهن دوگانی
این بنا در مرکز شهر ساری واقع شده و مربوط به دوران افشاریه یا زندی ه می‌باشد، منبع اصلی به وسیله پلکانی به پای شیر و انبار آب دسترسی دارد. پلان آن گرد و با گنبد هلالی است که همه آن با آجر و ملاط ساخته شده و در بخش دوگانی گنبد دریچه‌هایی برای فراهم آوردن روشنائی درون آب انبار تعبیه گردیده است.
محمدحسن دوگانی آغچغلو (زادهٔ ۱۳۳۵ در فسا، درگذشته ۱۴ شهریور ۱۳۹۷) نمایندهٔ حوزهٔ انتخابیهٔ فسا در دورهٔ هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی بوده‌است.
صد شاعر استاد به صد سال دوگانی از مطلع یکی شعر تو نایند به مقطع
حدس زده می‌شود که مذهب میانرودانی بر روی اندیشه دوگانی (ثنویت) ایرانی تأثیر گذاشته است. در مورد اندیشه دیو، این تأثیر به طور یقین، صحت دارد.
در این دره چشمه‌های فراوانی قرار دارد که آب آنها در تابستان سرد و در زمستان گرم می‌باشند. از مهم‌ترین این چشمه‌ها، چشمه دوگانی «گاوبینی» است که از گذشته به «انگشت شاه» شهرت یافته است. محل جوشش این چشمه در حدود ۶ متری سینه کوه می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد