ده گر

لغت نامه دهخدا

ده گر. [ دِه ْ گ َ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) دهقان. ( ناظم الاطباء ). به معنی باشنده ده است. ( از آنندراج ). و رجوع به دهقان شود.

جمله سازی با ده گر

هر دو می ندهند آن جا پس همی یک رنگ شو این جهانی باز ده گر آن جهانی بایدت
ساقی قدحی در ده گر هیچ می ات باقیست کز سوختگی جانم در غایت مشتاقیست
می بنوش و جام می را بوسه ده گر زمانی همدم ساغر شوی
ساقی قدح می ده با یاد جم و کی ده زود آر و پیاپی ده گر پاس سحر داری
آن غم که همی آمد از هر طرفی ده ده گر کم نکند یک یک بسیار شود روزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه