ده رود

لغت نامه دهخدا

ده رود. [ دَه ْ ] ( اِ مرکب )( اصطلاح موسیقی ) سازی است که باربد می نواخته و ده زه و وتر داشته است. ( گنجینه گنجوی ص 68 ):
حدیث باربدبا ساز ده رود
همان آرامگاه شه به شهرود.نظامی.
ده رود. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاردانگه بخش هوراند شهرستان اهر. دارای 317 تن سکنه است. آب آن از چشمه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ده رود. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین ( سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 49هزارگزی جنوب فیروزآباد. سکنه ٔآن 284 تن. آب از رودخانه فیروزآباد تأمین می شود.( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). قریه ای است در شش فرسنگی میانه شمال مشرق بشکان. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ عمید

سازی که ده زه داشته باشد. &delta، می گویند باربد این ساز را می نواخته.

فرهنگ فارسی

سازی است که باربد می نواخته و ده زه و وتر داشته است.

دانشنامه عمومی

ده رود (فیروزآباد). ده رود روستایی در دهستان جایدشت بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد استان فارس ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۹۹ نفر ( ۳۱خانوار ) بوده است.
ده رود (مشهد). دهرود روستایی در دهستان تبادکان بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۱٬۸۶۹ نفر ( ۳٬۳۱۷خانوار ) بوده است.

جمله سازی با ده رود

ده رود موسوی، روستایی از توابع بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در استان کرمان ایران است.
دهرود سفلی از روستاهای کوهستانی استان بوشهر در شهرستان دشتستان است. این روستا به خاطر نزدیک بودن به رودخانه‌ای بزرگ و پرآب (البته در زمان دور) به دهرود یا همان ده رود یعنی ده کنار رود معروف شد؛ که البته هم‌اکنون از این رودخانه پرآب جز دره‌ای خشک چیزی باقی نمانده‌است.
اربعه.[اَ ب َ ع َ] (اِخ) (بلوک …) نام چهار ناحیه بود: ده رم، ده رود، هنگام، رودبال. در جانب جنوبی شیراز ه