دریوزه گری

لغت نامه دهخدا

دریوزه گری. [ دَرْ زَ / زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل دریوزه گر. سؤال. گدائی. کدیه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

عمل دریوزه گر. گدائی

جمله سازی با دریوزه گری

دریوزه گری خواست ز وی مشتی آرد کرد آرد به زخم مشت دندانش را
دریوزه گری کوفت در صاحب‌خانه وانگاه برفت از اثر صاحب خانه