در انجام

در زبان فارسی، ترکیب‌های اضافی و توصیفی همواره نقش مهمی در غنای ادبی و دقت معنایی ایفا کرده‌اند. یکی از این ترکیب‌های کهن، درانجام است که از پیوند دو واژهٔ «در» و انجام پدید آمده و در متون گذشته به‌کار می‌رفته است. این واژه به‌صورت یک قید مرکب، مفهوم در آخر، سرانجام یا به پایان را می‌رسانده و بر رخدادی در انتهای یک فرایند یا روایت دلالت داشته است.

در متون نظم و نثر کلاسیک فارسی، این قید برای اشاره به فرجام کارها، نتیجه‌گیری رویدادها یا بیان پایانیِ یک داستان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. برابرهای دیگر آن همچون به آخر، بفرجام و باری نیز همین معانی نهایی و نتیجه‌بخش را القا می‌کنند. کاربرد این واژه علاوه بر بار معنایی، از نظر سبکی نیز بر شکوه و استحکام متن می‌افزوده و بر اهمیت پایان‌بندی در نگارش تأکید داشته است.

با وجود آن که امروزه استفاده از این ترکیب در زبان روزمره کمرنگ شده، آشنایی با آن برای درک متون کهن و حفظ میراث زبانی ضروری است. چنین واژه‌هایی نه تنها گویای ظرافت‌های دستوری و بلاغی زبان فارسی هستند، بلکه ما را با جهان‌بینی و شیوه‌ی بیان پیشینیان خود نیز آشنا می‌سازند. بنابراین، بازشناسی و توجه به این قبیل ترکیب‌ها در راستای پاسداری از اصالت و غنای زبان فارسی اهمیت به‌سزایی دارد.

لغت نامه دهخدا

درانجام. [ دَ اَ ] ( ق مرکب ) ( از: در+ انجام ) در آخر. سرانجام. به آخر. بفرجام. باری.

فرهنگ فارسی

در آخر

جمله سازی با در انجام

در انجام حیات از ضبط او عاجز نمی گردد عنان نفس صائب هر که از آغاز می گیرد
نیست تغییر در انجام طلب عاشق را گر به پاکی به ره عشق از آغاز آید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعداد
تعداد
هورنی
هورنی
اگزجره
اگزجره
بی همتا
بی همتا