خون نشاندن

لغت نامه دهخدا

خون نشاندن. [ ن ِ دَ ] ( مص مرکب )کنایه از شکستن حدت خون. ( از آنندراج ):
چرا هوای لبت خون من بجوش آورد
اگر نشاندن خون از خواص عناب است.ظهیر فاریابی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از شکستن حدت خون

جمله سازی با خون نشاندن

ز تیغ وعده خلافی به خون نشاندن من ز خاک رهگذر انتظار معلوم است
هنر نیست در خون نشاندن دلی را که سامان شبگیر آهی ندارد
بس این اسب جفا بر من دواندن! گَهم در خاک و گَه در خون نشاندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جزئیات یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز