خوش زیست
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خوش زیست
ندانم مانعت زین مصلحت چیست که نتوانی به من یک لحظه خوش زیست
بسا کس بر سر بیمار بگریست که مرد او ناخوش و بیمار خوش زیست
زهی بخت جوان رام آزاد که با جانان خود، خوش زیستی شاد
دیده عمری به روی تو خوش زیست این چنین زلف تو مشوش چیست