خورستان

لغت نامه دهخدا

خورستان.[ خوَ / خ ُ رِ ] ( اِ ) انبار. مخزن مأکولات. جایی که در آنجا ترتیب غذاها را می دهند. ( ناظم الاطباء ). گنجه برای نهادن اطعمه. ( یادداشت بخط مؤلف ). || شربت خانه. ( ناظم الاطباء ). || جایی که برای خوردن بدانجا گرد آیند. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

انبار مخزن ماکولات

جمله سازی با خورستان

برین‌گونه از شهر بر خورستان همی راند تا کشور سورستان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نار یعنی چه؟
نار یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز