خورد مرد

لغت نامه دهخدا

خوردمرد. [ خوَرْدْ / خُرْدْ م ُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) ریزه از هر چیزی.

فرهنگ فارسی

ریزه از هر چیزی

جمله سازی با خورد مرد

💡 نفخهٔ صور سور مردان است هر که زان سور خورد مرد آن است

💡 گر شود عالم پر از خون مال مال کی خورد مرد خدا الا حلال

💡 پشیمانی آنگه خورد مرد مست که شب زیر آتش کند هر دو دست

💡 زن آورد نان و خورش، خورد مرد به بستر سپس دیده بر خواب کرد

💡 می خور که چو نامرد خورد مرد شود وز می رخ زرد، سرخ چون ورد شود

💡 سه جام از می لعل چون خورد مرد سر لاف بگشاد وزور نبرد

رساله یعنی چه؟
رساله یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز