خراسی

لغت نامه دهخدا

خراسی. [خ ُ ی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است بخراسان. خراسانی. ( ازمنتهی الارب ) ( از معجم البلدان ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

منسوب است بخراسان خراسانی

جمله سازی با خراسی

بردانم و ندانم گردان شده‌ست خلقی گردان و چشم بسته چون استر خراسی
خراسی دید روزی پیر خسته که می‌گردید اشتر چشم بسته
گهی در خوشه چون از سیم داسی گهر در گاو چون زرین خراسی
آن خراسی می‌دود قصدش خلاص تا بیابد او ز زخم آن دم مناص