خجسته رو

لغت نامه دهخدا

خجسته رو. [ خ ُ ج َ ت َ /ت ِ ] ( ص مرکب ) خجسته روی. خوش رو. خوش منظر. آنکه صورتش انسان را بفال برمی انگیزد. مبارک صورت:
او نیز که پاسبان کویست
بر دولت تو خجسته رویست.نظامی.

جمله سازی با خجسته رو

خجسته باشد روز کسی که دیده بود خجسته روی بت خویش بامداد پگاه
که پادشاه وزیران بطالع مسعود خجسته روی بدین دولت آشیان آورد
خضر خجسته روی ما، راه دیار یار کو؟ عمر سفر دراز شد، رنگ رخ پریده را
دیشب از من، خجسته روی بتافت کاز چه معنیت، دیبه بر تن نیست
هم آی و هم رجب ز شهنشه خجسته شد تا هم خجسته رو بود و هم خجسته رای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال حافظ فال حافظ