خاک فراموشان

لغت نامه دهخدا

خاک فراموشان. [ ک ِ ف َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) قبر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). خاک. زندان خاموشان. کوچه ٔخموشان. فرجامگاه. ( مجموعه مترادفات ):
نیم من دانه ای صائب بساط آفرینش را
که در خاک فراموشان کند دنیا فراموشم.صائب ( از مجموعه مترادفات ).مرا از دل غباری نیست از خاک فراموشان
که بی مانع در آنجا می توان خاکی بسر کردن.شفیع اثر ( از مجموعه مترادفات ).

فرهنگ فارسی

قبر خاک

جمله سازی با خاک فراموشان

💡 دانه سوخته خاک فراموشان باد! صائب آن روز که از یاد تو غافل گردد

💡 وطن را خواری اخوان کند خاک فراموشان عزیز مصر هیهات است کنعان را به یاد آرد

💡 هست در خاک فراموشان در ایام حیات نیست چون آثار خیری از توانگر بر زمین

💡 نیم من دانه ای صائب بساط آفرینش را که در خاک فراموشان کند دنیا فراموشم

💡 آتش سوزنده و خاک فراموشان یکی است تا سپند بی قرار من ز محفل رفته است

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز