خامش شدن

لغت نامه دهخدا

خامش شدن. [ م ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ساکت شدن. صامت شدن. بی صدا شدن. خاموش شدن. مطاوعه خامش کردن. || منطفی شدن. چون: آتش خامش شد.

فرهنگ فارسی

ساکت شدن صامت شدن

جمله سازی با خامش شدن

بحری است از ما دور نی ظاهر نه و مستور نی هم دم زدن دستور نی هم کفر از او خامش شدن