خاص جا

لغت نامه دهخدا

خاص جا. ( اِ مرکب ) پناه گاه. مقر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پناه گاه مقر

جمله سازی با خاص جا

نگاه صوفیه به شریعت، هستی انسان و سرانجام و مقصد او، و نیز طبیعت و خدا، نگاهی خلاف عادت و مبتنی بر ذوق و قلب و استنباطی نو از دین بوده‌است؛ از این رو حتی بسیاری از آثار منثور آنان نیز رنگ و بویی شاعرانه دارد و در قلمرو ادبیات به مفهوم خاص جای می‌گیرند که عنصر زیبایی، عاطفه، ابهام در بیان، و کیفیت طرح مضامین و اندیشه‌های بدیع و خلاف عادت در آنها تشخّص دارد.
کلاً از نظر فقه و حقوق خصوصی به ۴ نوع بیع، مؤجل گویند. حال هر کدام از آن‌ها را می‌توان در یک تقسیم‌بندی خاص جای داد ولی به هر حال به صورت کلی و عام این ۴ نوع را در شمول این تعریف منعکس می‌سازد.