حاکم نشین

لغت نامه دهخدا

حاکم نشین. [ ک ِ ن ِ ] ( ن مف مرکب ) شهر یا قصبه ای که مقر حاکم است.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شهری که مقر حاکم است.

جمله سازی با حاکم نشین

در کتاب لرهای ایران نوشته جواد صفی‌نژاد دربارهٔ قلمرو سکونت طوایف حیات داووی چنین آمده است: لرهای حیات داوودی کمترین پهنه جغرافیایی را در قلمرو لربزرگ دارند. حاکم نشین حیات داوودی‌ها بندر ریگ بوده است اما امروزه بندر گناوه را مرکز حیات داوودی‌ها می‌دانند.
بخش کاغذکنان تا سال ۱۳۵۸ یکی از بخشهای خلخال بود که به دلیل نبود راه ارتباطی مناسب با خلخال از شهرستان خلخال منتزع و به شهرستان میانه الحاق شد، مرکز بخش کاغذکنان آقکند مرکز سیاسی اداری، فرهنگی، بازرگانی بخش بوده و سابقه تاریخی درخشانی داشته در دوره‌های صفوی و قاجار حاکم نشین خانات و ولایت خلخال بوده
تاریخ جغتای نشان می‌دهد که این شهر بیش از ۱۵۰ سال سابقه مرکزیت و حاکم نشینی داشته و به عنوان مرکز حکومت ولایت ثلاث (جغتای، بام و صفی‌آباد و میان آباد) نقش عمده‌ای از نظر سیاسی واجتماعی در منطقه داشته همچنین نماینده‌ای مستقل از شهرستان سبزوار در مجلس شورای ملی آن زمان داشته‌است.
از ممالک ایران فقط چهار مملکت زیر به عنوان ایالت مقبول شده و فقط در شهر حاکم نشین هر ولایت انجمن ولایتی تشکیل خواهد شد.