جوشک

لغت نامه دهخدا

جوشک. [ ج َ / جُو ش َ] ( اِ ) کوزه ای باشد لوله دار که آنرا بعربی بلبله گویند، و بضم اول بر وزن کوچک هم آمده است. ( برهان ).
جوشک. [ ش َ ] ( اِ ) کوزه لوله دار. ( برهان ). رجوع به ماده قبل شود.
جوشک. [ ] ( اِخ ) ( چشمه ٔ... ) از حومه شیراز دو فرسخ میانه شمال و مغرب شهر شیراز است. بساتین مسجد بردی و زراعتهای حوالی شهر از این چشمه سیراب میشود. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ عمید

کوزۀ کوچک لوله دار، بلبله.

جمله سازی با جوشک

سزگین جوشکون (زاده ۲۳ اوت ۱۹۸۴)، بازیکن فوتبال اهل ترکیه است که به عنوان دفاع راست یامدافع میانی برای اسکی‌شهراسپور بازی می‌کند.
جوشک یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر جبال بارز استان کرمان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، مس است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال فنجان فال فنجان فال حافظ فال حافظ فال رابطه فال رابطه