جاوید زیستن

لغت نامه دهخدا

جاوید زیستن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) همیشه زیستن. دارای حیات ابدی بودن. باقی ماندن. همیشه بودن:
این همی گفت که احسنت و زه ای شاه زمین
وآن همی گفت که جاوید زی ای شاه زمان.فرخی.

فرهنگ فارسی

همیشه زیستن

جمله سازی با جاوید زیستن

ببین که با همه جاوید زیستن بزمانه خضر برد بجهان رشک روزگار محبت