تیز سیر

لغت نامه دهخدا

تیزسیر. [ س َ ] ( ص مرکب ) تندرفتار. تیزرو. تیزگام:
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.منوچهری.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تند رفتار تیز رو تیز گام

جمله سازی با تیز سیر

💡 پرنگاری و چون شدی افکار تیز سیر و سخن نگار شوی

💡 زیر ران تیغ دست خنجر گوش اشهب تیز سیر پیکان کوش

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز