توهر
فرهنگ فارسی
جمله سازی با توهر
جان ودلوهوش وخرد وصبر وتوانم می بود وربود از کف من خال توهر شش
محلّ توهر چند برتر برد چنان کز ره بندگی در خورد
ز طوق فاخته درخاک دامها دارد ز شوق صید توهر سروجویبار دگر
هر در كه زدم صاحب آن خانه توئى توهر جا كه شدم پر تو كاشانه توئىتو
در راه توهر کس دل ودین باخته باشد از زنگ خودی آینه پرداخته باشد