لغت نامه دهخدا توبه گری. [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) توبه کردن. بازگشتن از گناه: همه روزه مرا توبه گری درخور بودروزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور.فرخی.رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود.
جمله سازی با توبه گری نکند طبع ملک میل گناه ناید از توبه گری دیو به راه از پرده دری پناه من باش بر توبه گری گواه من باش