بینندگی

لغت نامه دهخدا

بینندگی. [ ن َن ْ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بیننده. نگرندگی. ( ناظم الاطباء ). دید. ابصار. || بصیرت. ( ناظم الاطباء ). عاقبت اندیشی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - بینایی بیننده بودن. ۲ - وقوف ادراک. ۳ - عاقبت اندیشی.

جمله سازی با بینندگی

💡 آنکه چون عصمتش تتق بندد دور بینندگی به پای آرد

💡 جهل و کوریت سر به چاه کشد علم و بینندگی به ماه کشد

💡 زهی بینندگی و پاک بازی ولیکن نیست صدیقی به بازی

💡 ز بس بینندگی چونصبح روشن نبود از وی نهان یکچشم روشن

💡 دیده ای کز سرمه توفیق روشن می شود صرف عیب خویش دیدن می کند بینندگی

💡 اگر چشم دلت بیننده بودی ترا بینندگی زیبنده بودی

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز