بیمه گر

لغت نامه دهخدا

بیمه گر. [ م َ/ م ِ گ َ ] ( ص مرکب ) بیمه کننده. رجوع به بیمه شود.

فرهنگ عمید

شرکتی که جان یا مال کسی را از خطرها و خسارات احتمالی بیمه کند.

فرهنگ فارسی

بیمه کننده.

جمله سازی با بیمه گر

💡 بیمه اعتباری، در خصوص دیون و دریافت وام و لیزینگ موضوعی به عنوان پشتیبان قرار می‌گیرد، این بیمه نامه ریسک عدم بازپرداخت مطالبات بیمه‌گذار از وام گیرندگان یا خریداران کالاهایی که به صورت اقساطی به فروش می‌روند را تحت پوشش قرار می‌دهد. اما یک مشکل خاص وجود دارد و آن مشکل اینست که خیلی از شرکت‌های بیمه گر صدور این بیمه را در دستور کار خود ندارند.

💡 شرکت‌های بیمه از یک مشئ‌ای که مشابه با خطرات ناشی از فاجعه طبیعی است، استفاده می‌کنند. یک گزارش از سوئیس، در مواردی که تقاضا بیشتر از عرضه برای پوشش دادن بخاطر تروریسم است، یک راه حل کوتاه مدت را امکان‌پذیر می‌دانند که عبارت است از تلفیقی از منابع دولتی و خصوصی برای مرحله انتقال آسان. در این وضعیت، دولت به دو وظیفه عمل می‌کند: ایجاد قوانین جهت غلبه بر کمبود ظرفیت و کار به عنوان بیمه گر آخرین منبع.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
دایر شدن یعنی چه؟
دایر شدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز