لغت نامه دهخدا
بیمارنواز. [ ن َ ] ( نف مرکب ) نوازش کننده بیمار:
همه بیمارنوازان و مسیحانفسید
مدد روح به بیمار مگر بازدهید.خاقانی.
بیمارنواز. [ ن َ ] ( نف مرکب ) نوازش کننده بیمار:
همه بیمارنوازان و مسیحانفسید
مدد روح به بیمار مگر بازدهید.خاقانی.
نوازش کنند. بیمار
💡 همه بیمار نوازان و مسیحا نفسید مدد روح به بیمار مگر بازدهید
💡 دلنواز من بیمار شمائید همه بهر بیمار نوازی به من آئید همه