بی مقدمه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بی مقدمه
بچههای همسایه گین که او گاهی اوقات از آنها هنگامی که پدر و مادرشان نبودند نگهداری میکرد، این اشیا را دیده بودند یا در موردش چیزی شنیده بودند که خود گین آنها را بدون فکر و بی مقدمه عتیقه از دریاهای جنوب معرفی کرد که از طرف پسرعمویش که در جنگ جهانی دوم خدمت میکرده، فرستاده شده. در بررسیهایی که شد، مشخص شد که اینها پوست صورت انسان هستند که به دقت از اجساد کنده شده و به عنوان ماسک توسط گین استفاده میشدهاند.
نکته مهم در این بنا تعامل فضاهاست. بخشهای وابسته در عین اتصال با حریمهایی تعریف شدهاند و ورود به آنها بی مقدمه نیست.