اهل شریعت

در دوره‌ای که نویسنده توصیف می‌کند، بیشتر مردم روی از دین حق گردانیده‌اند و رغبتی به آموزه‌های اصیل دینی نشان نمی‌دهند. در چنین شرایطی، جایگاه حکمت و معرفت اصیل، رونق پیشین خود را از دست داده و رکود عمیقی در عرصۀ دانش‌های ناب به‌وجود آمده است. این وضعیت نه‌تنها بر جریان‌های فکری جامعه تأثیر گذاشته، بلکه حتی بر کیفیت ایمان و عمل متدیّنان نیز سایه افکنده است.

در این میان، اصطلاح اهل شریعت به‌کار رفته است که ترکیبی اضافی و مرکب به‌شمار می‌رود. این عبارت به گروهی اشاره دارد که به قوانین و دستورهای شرعی دین پایبند هستند و در متون کهن، گاه در تقابل با اهل حکمت قرار می‌گیرند. اهل شریعت، پیروان راستین شریعت دانسته می‌شوند که بر طبق ظواهر دینی و فقهی عمل می‌کنند. نویسنده در کتاب جامع‌الحکمتین با اشاره به این دو گروه، از فساد مزاج اهل شریعت در آن روزگار سخن می‌گوید. این عبارت نشان می‌دهد که حتی متشرعان نیز در آن برهه، از سلامت فکری و روحی مطلوب برخوردار نبوده‌اند و این مسئله، عمق انحطاط فکری و اخلاقی عصر مورد نظر را به‌خوبی نمایان می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

اهل شریعت. [ اَ ل ِ ش َ ع َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) متشرعین. پیروان شریعت. مقابل اهل حکمت: اندرین روزگار غالب خلق روی از دین حق گردانیده اند و بازار حکمت کاسد است و مزاج اهل شریعت فاسد است. ( جامع الحکمتین ص 18 ).

فرهنگ فارسی

متشرعین. پیروان شریعت

جمله سازی با اهل شریعت

آن وزیری تو که از بعد رسول قُرَشی بر تو زیبد که دهد اهل شریعت صلوات
ثمره اهل شریعت بهشت است ثمره اهل حقیقت لقاء و رضاء رحمن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
صبا
صبا
لحظه
لحظه
چارپايان
چارپايان
مخنث
مخنث