واژۀ اَنقَص در زبان عربی، صفت تفضیلی از ریشۀ «ن ق ص» به معنای کاستن و نقصان است. این واژه به صورت اَنقَص برای مذکر و نَقْصَی برای مؤنث به کار میرود و برتری در ویژگیِ نقص یا کمبود را میرساند. در متون کهن لغوی، از جمله در فرهنگهایی چون ناظمالاطباء و غیاثاللغات، این کلمه بهصورت ناقصتر، کمتر و عیبناکتر معنا شده و بر حالت فزایندۀ کمبود یا ناتمامی دلالت دارد.
در کاربرد ادبی و کهن، این واژه اغلب در مقایسههای تشبیهی بهکار میرفته است. برای نمونه، در عبارت تمثیلی «اَنقَصُ مِن زِبَرقانَ القَمَر» که به معنای ناقصتر از ماهِ زبرقان است، از این صفت تفضیلی برای بیان کاستیِ شدید و غیرعادی استفاده شده است. زبرقان در این عبارت، نام یکی از شاعران عرب بوده و این کنایه به شدت نقص و کمی اشاره دارد. چنین تعابیری نشان میدهد که این واژه علاوه بر معنای تحتاللفظی، در بافتهای ادبی و استعاری نیز حضوری پررنگ داشته است.
با توجه به تحولات زبانی در دوران معاصر، امروزه کمتر از شکل عربی اَنقَص استفاده میشود و بهجای آن برابرهای فارسی مانند ناقصتر، کمتر یا ناتمامتر در نوشتار و گفتار رایج است. با این حال، آگاهی از معنا و کاربرد تاریخی این قبیل واژهها برای درک متون کلاسیک و حفظ دقت در ترجمه و تفسیر آنها ضروری به نظر میرسد و جایگاه این مصطلحات در میراث زبانی فارسی و عربی همچنان محفوظ است.