انحل

لغت نامه دهخدا

انحل. [ اَ ح َ ] ( ع ص ) بزرگ شکم. ( مصادر زوزنی ) ( از یادداشت مؤلف ).
انحل. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) شهری است از دیار بکر. ( از معجم البلدان ).

جمله سازی با انحل

(يا كميل لست و الله متملقا حتى اطاع ولا ممنيا حتى لا اعصىولا مائلا اطعام الاعراب حتى انحل امرة المومنين وادعى بها).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطاع
مطاع
گاییدن
گاییدن
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
رویداد
رویداد