امتشان

لغت نامه دهخدا

امتشان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بریدن و ربودن. || شمشیر برکشیدن. || همه شیر پستان دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). || گرفتن. || ورزیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با امتشان

اندر غم خویش و خبر از امتشان نیست چون تیشه تمام از طرف خویش تراشند
حرف (باء) در كلمه (باياتنا) براى مصاحبت آمده و آيه را چنين معنا مى دهد: (بهتحقيق ما موسى را همراه با آيات خود فرستاديم )، توضيح اينكه افرادى كه خداىتعالى به عنوان پيامبران و رسل مبعوث كرده و آنان را با آيات معجزه آسا تاءييد نمودهدو دسته اند: بعضى از آنان معجزه اى با خود نياوردند ولى هر زمان كه امتشان از آنانمعجزه اى خواسته اند، آن معجزه را آورده اند مانند معجزه ناقه كه نبوت صالح را تاءييدكرد، و دسته ديگر در همان آغاز بعثتشان با معجزه اى معين مبعوث شدند مانند موسى وعيسى و محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كما اينكه خداى تعالى درباره موسى مىفرمايد: (اذهب انت و اخوك باياتى ) و درباره عيسى (عليه السلام ) مى فرمايد: (ورسولا الى بنى اسرائيل انى قد جئتكم باية من ربكم...) و درباره محمد (صلى اللّهعليه و آله و سلم ) فرموده: (هو الذى ارسل رسوله بالهدى ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاب یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز