اشک لعلی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با اشک لعلی
ز اشک لعلی من کی دلش به درد آید؟ لبی که خون به جگر می کند بدخشان را
بود جز چهر کاهی و اشک لعلی علیل عشق را چندین ملامت
باد اگر جویم صفایی بزم می بی لعل دوست نغمهٔ افغان و اشک لعلی بادهٔ گلگون من