ادرد

لغت نامه دهخدا

ادرد. [ اَ رَ ] ( ع ص ) مرد بی دندان:
تا بر سپهر اعظم نقاش لوح را
دائم قلم نه کندزبان و نه ادرد است.ابوالفرج رونی.مؤنث: دَرْداء. ج، دُرْد.
ادرد. [ اِ رِ ] ( اِخ ) پسر ادوارد قدیم پادشاه انگلوساکسون بسال 946 م. مولد او در سنه 931م. و وفات 955 م. بوده است.

جمله سازی با ادرد

تا بر سپهر اعظم نقاش لوح را دایم قلم نه کند زبان و نه ادرد است