ابن سیف

لغت نامه دهخدا

ابن سیف. [ اِ ن ُ س َ ] ( اِخ ) ابوبکر احمدبن عبداﷲبن سیف بن سعید. فقیه شافعی. او از ربیعبن سلیمان مرادی روایت کند. ( ابن الندیم ).
ابن سیف. [ اِ ن ُ س َ ] ( اِخ ) احمدبن عبیداﷲبن سیف سجستانی، مکنی به ابوبکر. از علمای نحو و لغت. ( ابن الندیم ). و ظاهراً این ابن سیف همان ابن سیف فقیه شافعی سابق الذکر است.

فرهنگ فارسی

از علمای نحو و لغت

جمله سازی با ابن سیف

محمد بیرام از ایل بزرگ قره قویونلو، تیره بهارلو بود. او از نوادگان میر علی‌شکر بیگ بهارلو امیر و رئیس مشهور ایل بهارلو بوده‌است و نسب او به این ترتیب است: بیرم خان بهارلو ابن سیف علی بیگ ابن جانعلی بیگ ابن پیرعلی بیگ ابن علی شکر بیگ بهارلو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عزیز یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز